سلام هم وطن
#توليدي خودم
هم وطن سلااااام?
هردوی ما #عشق را تجربه کرده ایم…❤
هردوی ما برای به دست خواسته هایمان در تکاپو هستیم و هر لحظه از زندگیمان را با امیدبه دست آوردن چیزی و یا دیدار با کسی سپری می کنیم…
آن روزها که من #چادر رنگی قدیمی و بلند مادر بزرگم را بر سر می کردم و به همراه دختر همسایه به #مسجد محله می رفتم ? تو موهایت را گیس کرده بودی ودر خیابان های شهر دوچرخه سواری می کردی?
آن روزها که دبستانی بودم و #چادر بر سر می گذاشتم مورد سرزنش قرار می گرفتم تو و #رفقایت من و امثال من را به تمسخر? می گرفتید و این سالم ترین تفریح شما بود…
رفته رفته بزرگ شدیم. هردویمان، به #بلوغ عقلی و فکری کاملی رسیدیم. تو? تو شدی و?من هم من…
اکنون جلوی آینه ایستاده ام و به چهره #جوان و پر نشاط خودم نگاه می کنم . آری بازهم من نشاط بیشتری? نسبت به تو دارم.
آن هنگام که تو نگرانی نکند نگاه ? کسی رویت متمرکز شود و تورا با سیل نگاه خود همراه کند من با #آرامش و طمأنینہ حاصل از #عشق به پروردگار با اقتدار روی سنگ فرشهای شهر قدم می گذارم…
حال که بزرگ شده و #عاقل شده ایم وقت، وقت #عاشق❤ شدن است
#عشق های رنگین و دروغین??? که ظاهری آراسته و باطنی خاکستری? دارند تورا به آن سوی مرزها کشانده اند تو حسابی خشنود گشته ای و خوشحالی? کاذب روزهای روشنت را?تاریک?کرده است قلب ❤ سپید و پاک تو رفته رفته کدر گشته است و تو هرروز به مرداب #تنهایی نزدیک تر می شوی …
تو پشت مرزهای #ایران آزادی ظاهری و#سربازان امام آزادی دلهایشان را دیدند .تو رفتی و چیزی به جز از دست دادن #حیا و عفتت به دست نیاوردی درواقع چیزی را به دست آوردی که از دست داده ای…
#سردار ماهم پشت مرزهای ایران به خواسته اش رسید.
خواسته تو درآوردن روسری بود? و خواسته #سردار ما بعد از اتمام ماموریت✈#شهادت بود.
تو#آزادی دنیا و ما آزادی #آخرت را می خواهیم…
#دین تو?برای تو و
#دین من هم برای ?خودم
اصلا میدانی؟ از #قدیم گفته اند خلایق هرچه لایق …
من لیاقتم این است که در امنیت کامل جسمی و روحی روزگارم را سپری کنم?
و تو????
هرثانیه نگرانی?…………..
#زينب-شهسوار